آیا من به کمال گرایی مبتلا شدم ؟ کمال گرایی من رو حرکت میدهد یا متوقف میکند؟ این که در زندگی خود سعی کنید که کار خود را به درستی انجام دهید چیز درستی است و میتواند شمارا به موفقیت برساند و به هیچ شکل شما را در شروع مسیر رها نمیکند اما این تا زمانیست که مبتلا به مشکل کمال گرایی نشده باشید . اما از کجا میفهمید که فقط در حال تلاش به بهترین شکل هستید یا در چرخه کمال گرایی گیر کرده اید ؟ اصلا کمال گرایی چیست و آیا به من آسیب میزند؟ یا باعث رشد من میشود؟

 

 

 

 

perfectionism-selfconfidence.jpg (792×445)

 

کمال گرایی چیست؟

 

شاید اولین و مهم‌ترین گام برای پیش رفتن در این مقاله این باشد که ببینیم اصلاً تعریف روانشناسی کمال گرایی چیست؟

 

 

تعریف کمال گرایی:کمال گرا کسی ‌است‌ که به طور وسواسی می‌خواهد از همان اول همه چیز کامل باشد و حتی کوچکترین نقصی را قبول ندارند.

 

 

تیپ های کمال گرا یا ایده آل گرا که یکی از شخصیت های پراسترس به شمار می روند در ظاهر اسم قشنگی دارند، اما در واقعیت نه. برای آنان نتیجه و هدف آنچنان مهم است که روند طبیعی و لحظه های زندگی را از دست می دهند. برای اینکه به هدفی دست یابند بطور افراطی بخودشان سخت می گیرند و بسیاری از تجربه های لحظات زندگی را از دست می دهند چرا که از ابتدا این تصور را دارند که قادر نخواهند بود  تا آن تجربه را به برسانند و در نتیجه ممکن است اصلاً آنرا شروع نکنند. برای این افراد نمره ۲۰ مهم است و ۱۹ برای آنان شکست محسوب می شود. آنها از دستیابی به موفقیت در زندگی لذت نمی برند و سعی دارند تا با درک دلایل آن اندوخته ای برای اهداف بعدی داشته باشند در حالیکه شیوه صحیح زندگی اینطور است که در موقعیت های مختلف تجربه های متفاوتی داشته باشیم و از آنها لذت ببریم نه اینکه صرفاً موفق شویم، مثلاً زمانی را به نقاشی کردن اختصاص بدهیم و از آن لذت ببریم اما قرار نیست تا لزوماً نقاش معروفی شویم. یا آشپزی کنیم اما حتما قرار نیست سرآشپز مشهوری شویم. کمال گراها اما این طور نیستند. آنها همیشه در مورد موفقیت و هدف هایشان فکر می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

چرا کمال گرایی بد است ؟ آیا این حالت مطلق است؟

 

متاسفانه واژه‌ای که در ترجمه Perfectionism انتخاب شده واژه‌ای است که کمی غلط انداز است!  وقتی صحبت از کمال گرایی می‌کنیم یاد مفهوم کمال و تعالی در عرفان می‌افتیم!

 

 

برای همین است که من پیشنهاد می‌کنم هرجا واژه کمال گرایی را دیدید، جای آن از عبارت کامل گرایی استفاده کنید.

 

 

و اما در باب این موضوع باید بگویم که شاید در نگاه اول بگویم که این که فردی بخواهد همه چیز کامل و بی نقص باشد اشکالی ندارد و تازه بسیار هم خوب است اما مشکل اینجاست که باید بگویم که افراد کمال گرا معمولاً به هیچ جا نمی‌رسند! یا اگر هم به جایی برسند، صدمات زیادی دریافت خواهند کرد. و اعتماد به نفس و عزت نفس خود را از دست خواهند داد.

 

 

زیرا خودشان را فقط با دستاوردهایشان می‌سنجند و اگر همه چیز کامل بود از خود رضایت خواهند داشت.

 

 

مشکل افراد کمال گرا این است که: داشتن معیارهای بسیار بالا برای انجام یک کار و کسب موفقیت در آن، سلامت روان را  به خطر می‌اندازد.

 

 

من بارها و بارها با چنین افرادی گفتگو داشتم و ایده‌‌های بسیار خوبی داشتند که می‌گفتند قصد دارند آن را انجام دهند و سال بعد که می‌دیدمشان و می‌پرسیم که پروژه آنها به کجا رسیده؟

 

 

به من می‌گفت که حالا درگیر وب‌سایت ‌هستیم، بعد سال بعد می‌دیدمشان می‌گفتم چی شد؟! خب یک نوع وب‌سایت جدید آمده و درگیر آن ‌هستیم و همینطور درگیر چیزهای ریز ریز….

 

 

افراد کمال گرا از آنجایی که می‌خواهند همه چیز کامل باشد نمی‌توانند به خواسته‌های خود برسند و این بزرگترین دام برای این افراد ‌است.

 

 

افراد کمال گرا اعتقاد دارند هر چیزی یا باید کامل کامل باشد یا اصلاً نباید باشد و معمولاً چون هیچوقت نمی‌توانند کامل باشند ترجیح می‌دهند که نباشند!

 

 

متأسفانه واقعیت این است که که احساس نیاز به کمال بیش از حد ، ناشی از احساس کمبود خودمان است. ما قبول نمی‌کنیم که همین جور که هستیم، خوبیم و ناچاریم که نقص‌هایمان را با کسب یک عنوان پر بی نقص مثل «آقایِ کاملِ ممتازهِ همه چیز تمام» جبران کنیمم  و این اتفاق اصلاً خوب نیست.

 

 

اما آیا کمال گرایی همیشه بد است؟

 

پاسخ مسلماً خیر است!

 

 

مشکل کمال گرایی زمانی است که ما در کارهایی که لازم نیست بسیار دقیق انجام شود این کار را انجام دهیم. مثلاً اگر قرار است خانه را برای مهمان آماده کنید و بیش از اندازه روی ان حساسیت دارید این می‌تواند یک مشکل باشد در حالی که اگر در تخصص خود که در صنعت هوا فضا است و قصد دارید یک محموله شامل 5 فضانورد را به فضا بفرستید کمال گرایی ضروری باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی در مورد کمال طلبی صحبت میکنیم منظورمان چیست؟

 

 

 

 

 

Perfectionism در زبان انگلیسی به دو معنا به‌کار می‌رود.

 

 

معنای نخست که مربوط به روانشناسی و علوم رفتاری است، همان چیزی است که در این درس به آن اشاره شده است. اما معنای دومی هم برای Perfectionism وجود دارد که به حوزه‌ی فلسفه، اخلاق و سیاست مربوط می‌شود.

 

 

کتابها و مقاله‌های فراوانی هم با عنوان Perfectionism وجود دارند که به این معنای اخیر (و نه معنای روانشناسی آن) پرداخته‌اند (+/+).

 

 

وقتی از Perfectionism در فلسفه صحبت می‌شود، منظور دیدگاه کسانی است که معتقدند می‌توان مفهوم خوب و خیر را به شکلی عینی تعریف کرد (در مقابل کسانی که معتقدند هرگز نمی‌توان دقیقاً مشخص کرد که وضعیت مطلوب، خوب و خیر چه برای انسان، چه جامعه و چه کل عالم هستی چیست).

 

 

طبیعتاً این دسته از افراد، بر اساس تعریفی که برای خوب بودن و خوبی و وضعیت مطلوب در نظر می‌گیرند، مصداق‌های مربوط به اخلاق و سیاست و الگوهای اداره‌ی جامعه را نیز استخراج و تجویز می‌کنند.

 

 

همان‌گونه که گفته شد، در زبان انگلیسی برای هر دو مفهوم از یک اصطلاح (perfectionism) استفاده می‌شود

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه این طرز فکر روی ذهن و روان فرد چیست؟

 

درمان کمال ‌گرایی برای فرد واجب است زیرا این طرز فکر یک چرخه معیوب است که با این وعده که بهترین‌ها در انتظارتان است شما را در دام خود گرفتار می‌کند.

 

 

به این صورت که اول بر اساس باورهای ناسالم و غیرمنطقی اهداف غیر واقع بینانه‌ای برای خود وضع می‌کنید.

 

 

بعد در رسیدن به این اهداف غیرواقعی شکست می خورید، سوم فشار مستمر برای رسیدن به اهداف و شکست گریزناپذیر سبب امید و پویایی در کارها را از شما می‌گیرد.

 

 

سپس این چرخه سبب خود انتقادگری و خودسرزنشگری کمال‌گراها می‌شود.

 

 

که در نتیجه باعث افت عزت نفس می‌گردد و در نهایت فرد را دچار اضطراب و افسردگی می‌کند.

 

 

البته کمال‌گراها بیکار نمی‌نشینند و زمانی که به اهداف مورد نظرشان نمی‌رسند، دست از اهداف خود برداشته و اهداف غیر واقع‌ بینانه دیگری وضع می‌کنند.

 

 

با این فکر که اگر بیشتر و سخت‌ تر تلاش کنند موفق خواهند شد، مجددا باعث راه اندازی دور معیوب کمال‌گرایی می‌شوند و این داستان ادامه دارد….

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بهترین راه های درمان کمال ‌گرایی چیست؟ اصلا در مانی وجود دارد؟

 

 

 

 

تغییر دادن ویژگی شخصیتی که سال‌ها در ما بوده و با آن زندگی کرده‌ایم بسیار سخت است و نیاز به تلاش ویژه‌ای دارد.

 

 

اگر شما هم باور داشته باشید که این ویژگی شخصیتی ناکارآمد باعث بروز ناراحتی‌ها در زندگی و روابط شما شده، شاید کنار گذاشتن آن به مرور زمان و البته با صبر و حوصله به نفع شما باشد:

 

 

 

 

 

اگر فردی کمال گرا هستید، ممکن است بخواهید مشکلات شخصی خود را از دیگران پنهان کنید.

 

 

این کار می تواند درمان را سخت تر کند. اما به یاد داشته باشید که می توانید از افراد خانواده و دوستانتان برای حل این مشکل کمک بگیرید.

 

 

اگر فکر می کنید ممکن است به خود یا به دیگران آسیب بزنید، از مراقبت اورژانسی استفاده کنید.

 

 

درمان کمال گرایی نیازمند روش های روان شناسی است و باید در این راه فکر خود را آزاد کنید.

 

 

برای درمان کمال گرایی و دست یابی به آسایش روحی و روای راه هایی وجود دارد که در زیر به آن ها میپردازیم :

 

 

 

 

 

 

 

 

برای درمان کمال ‌گرایی , این مشکل را بپذیرید و علت آن را در خو کشف کنید

 

پذیرش اینکه شما در کارها و روابط خود فردی کمال‌گرا هستید و به همین دلیل دچار مسائل و مشکلاتی شده‌اید قدم اول برای دران کمال گرایی است.

 

 

اینکه بپذیرید این یک ویژگی شخصیتی است که با مرور زمان قابل حل شدن است گام بزرگی در رهایی از این تله شخصیتی است.

 

 

دانستن دلیل و ریشه اینکه چرا شما به فردی کمال‌گرا تبدیل شدید خودآگاهی و انگیزه شما برای تغییر را کاهش می‌دهد.

 

 

البته شناختن این دلایل نباید باعث شود که شما نسبت به شخص خاصی که مسئول به وجود آمدن این ویژگی شخصیتی در شما شده غضبناک شوید.

 

 

بلکه شناخت دلیل و احیانا مقصر اصلی باید گامی ‌در جهت تغییر رفتار شما و تکرار نکردن آن ویژگی ناخوشایند شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

افکار غیرمنطقی خود را اصلاح کنید و نسبت به خودتان ملایم و مهربان باشید

 

 

 

 

برای تغییر افکار غیرمنطقی خود اول از همه باید آنها را شناسایی کنید.

 

 

در مسیر درمان کمال ‌گرایی بعد از شناسایی این افکار ناکارآمد باید با آنها مواجهه منطقی کنید.

 

 

یعنی مثلا هرگاه این فکر در ذهن شما آمد که من باید در امتحان ریاضی نمره بیست بگیرم وگرنه آدم خنگی هستم باید با خودتان بگویید که من همه تلاشم را کرده‌ام و هدفم کسب نتیجه خوب و نه الزاما نمره بیست است.

 

 

با تمرین و تکرار و روبرو کردن افکار غیرمنطقی خود با افکار سالم کم‌کم این سم مهلک از ذهن شما خارج می‌شود.

 

 

 

 

 

افکاری مثل «باید همه چیز بی‌نقص باشد» یا «من باید همه کارهایم را به صورت ایده آل انجام دهم و نباید در کارهایم خطا کنم» سم‌های مهلکی هستند که آرام آرام ذهن شما را مسموم می‌کنند

 

 

 به خودتان زحمت بیش از حد ندهید.

 

 

در برابر حل مشکلات تلاش کنید ولی خود را به عذاب نیفکنید و با خود مهربان باشید.

 

 

چرا که ‌ما انسانی کامل نیستیم که همه امور را کامل و بی‌عیب و نقص انجام دهیم.

 

 

اگر تمام وقت و انرژی خود را صرف انجام کارهای‌مان بکنیم باز کامل و بی‌عیب نخواهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

بپذیرید که انسان هستید و جایزالخطا

 

ما انسان‌ها همگی ناکامل هستیم. آنکه کامل و بی‌نقص است خداوند است.

 

 

فقط اوست که اشتباهی از او سر نمی‌زند. پس ما در مسیر زندگی‌مان حق اشتباه کردن داریم و این اصلا ویژگی بدی نیست.

 

 

زمانی که به درمان کمال گرایی بپردازید و بعنوان یک انسان حق اشتباه کردن برای خود قائل شوید به راحتی خطاها و اشتاباهات خود را می پذیرید و راه تلاش سالم و مناسب را اتخاذ نموده و به راحتی سختی‌ها را پشت سر می‌گذارید تا به اهداف خود برسید.

 

 

 

 

 

 

 

 

کارهای مثبت خود را در نظر بگیرید و همچنین ز مطلق اندیشی پرهیز کنید

 

جهت رهایی از افکار کمال‌گرایانه و درمان کمال گرایی، پیدا کردن افکار مطلق‌گرایانه و تغییر آن به افکار معتدل و معقول لازم و ضروری است.

 

 

به این صورت که «باید موفق شوم»‌ به «‌بهتر است موفق شوم»‌، «‌نباید این کار را انجام می‌داد» ‌به «‌بهتر بود این کار را انجام نمی‌داد» ‌‌تبدیل شود.

 

 

با تغییر افکار و باورهای نامعقول به معقول، خود را از اسارت حکومت بایدها رها کنید تا بیشتر احساس آرامش داشته باشید.

 

 

بیشتر از اینکه به نتایج و دستاوردهای کار خود فکر کنید به تلاش خود پاداش دهید.

 

 

فراموش نکنید قدم در مسیر انجام کاری گذاشتن بیشتر از نتیجه آن کار اهمیت دارد.

 

 

همین مسئله است که باعث افزایش احساس ارزشمندی و عزت نفس ما می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

برای مقابله با مشکل و درمان کمال‌ گرایی هدف‌های واقع‌بینانه انتخاب کنید

 

در راه درمان کمال گرایی  باید در زندگی هدف‌هایی را انتخاب کرد که متناسب با شرایط، امکانات و توانایی‌های ما باشد.

 

 

هر چه بیشتر هدف‌های دور از دسترس در زندگی انتخاب کنیم، امکان شکست خوردن و در نتیجه ناکامی‌ و افسردگی ما در زندگی بیشتر خواهد بود.